یـــــک لیــــوان بغـــــض
و یـــک مشــت قرص خواب آور...!!!
دلــــم که مرده است...
بگذار این چشــــمــها را هم خـــواب کنم....!!!
خـــســــــته امـــــ...
از بس دیـــدمش و مـــرا ندیــــد
از بس خـــواستمش و مــــرا نخواست...!!!
از بـــــــس که...
حرف دلم...............
برای خودم مردی شده ام
بی صدا گریه میکنم این روزها
در سکوتی سخت...........................
اما قلبم هنوز دخترانه میزند
من مرده ام در دنیا
ذهنم آشفته
خواب هایم پریشان
خنده هایم مصنوعی
دردودل هایم با دیوار وبلاگ
میزان همدردی هاهم در حد کامنت
وتکرار پشت تکرار
خودم
چه عاشقانه است این روزهای ابری
چه عاشقانه است قدم زدن زیر باران غم تنهایی
چه عاشقانه است شکفتن گلهای اقاقیا
چه عاشقانه است قدم زدن در سر زمین عشق
و من
چه عاشقانه زیستن را دوست دارم
عاشقانه لا لایی گفتن را دوست دارم
عاشقانه سرودن را دوست دارم
عاشقانه نوشتن را دوست دارم
عاشقانه اشک ریختن را...
دفتر عاشقانه ی من پر از کلمات زیبا در نثار
بهترین و عاشقانه ترین کسانم...
و من
عاشقانه می گریم...
عاشقانه می خندم...
عاشقانه می نویسم...
و در سکوت تنهایی عاشقانه می میرم...
اما . . .
من جلوی دهانش را میگیرم
وقتی میدانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!!!!
این روزها من . . .
خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام
آرزوی خیلی ها بودم اما اسیر قدر نشناسی یک نفر شدم . . .!!!!!!!!!!!!
با من از عشق بگو
بیا فراموش کنیم تلخی ها را
بیا چشم ببندیم بر این روزهای اضطراب و تشویش
بیا پشت کنیم به دنیا و بدی هایش
بیا فراموش کنیم آدم ها و حرف هایشان را ندیده بگیریم
نگاه های کنجکاوشان را این زندگی
چشم به هم زدنیست
کوتاه تر از آنچه که فکرش را بکنی
آنقدر کوتاه
که اگر تک تک ثانیه ها و دقایقش را نیز با هم باشیم باز هم کم است
چشم از دنیا و آدم هایش بگیر
چشم بدوز در چشمانم
بیا به با هم بودن فکر کنیم
کشف کنیم چگونه شاد تر بودن را
این ثانیه های در گذر
و این زمان اندک را
صرف هیچ چیزی جز شادی نباید کرد….
یه صفحه سفید،
به همراه یک قلم
این بار حرف ،حرف نگفته ست
یک حرف تازه نه از تو …
هی فکر می کنم
هی با قلم به کاغذ سیخ می زنم اما دیگر تمام صفحه ها معتاد نامت اند
انگار این قلم جز با حضور نام تو فرمان نمی برد
در تمام صفحه های دفتر شعرم
در گوشه های خالی قلبم
در لحظه های تلخ سکوتم
و
فکرهام چیزی به جز تو نیست
که تکرار می شود
مثل درخت در دل من ریشه کرده ای
خوبم …!
باور کنید …؛
اشک ها را ریخته ام …
غصه ها را خورده ام …؛
نبودن ها را شمرده ام …؛
این روزها که می گذرد …
خالی ام …؛
خالی ام از خشم، دلتنگی، نفرت …؛
و حتی از عشق …!
خالی ام از احساس …
اشکشو در نیار با اشکاش از چشماش میوفتی
ازش فاصله نگیر اگه سرد شه دیگه درست نمیشه
باهاش قهر نکن بی تو بودن رو یاد میگیره
تهدیدش نکن دعواش نکن
میره پشته یکی دیگه قایم میشه!
اون آدم پناهش میشه
اگه دوستش داری ... همونجوری که هست دوستش داشته باش،
سعی نکن عوضش کنی
اگه دوستش داری ... اشتباهاتشو به روش نیار ...
آدم جایز و الخطاست
اگه دوستش داری ... تو اوج بدی ها
و تلخی ها و سختی ها ... از آغوشت بیرونش نکن ...
بذار یاد بگیره دنیاش و زندگیش همون آغوشیه که توشه ...
نذار بره جای دیگه ازدست تو گریه کنه
اوموقعست که دیگه تو، توي قلبش جایی نداری ...!
دختر كوچولو واردبقالي شدوكاغذي به طرف بقال درازكرد وگفت: مامانم گفته چيزهاي كه دراين ليست نوشته بهم بدي،اين هم پولش. بقال كاغذراگرفت وليست نوشته شده دركاغذرا فراهم كردوبدست دختربچه داد، بعدلبخندي زد وگفت؛چون دخترخوبي هستي وبه حرف مامانت گوش ميدي ميتوني يك مشت شكلات به عنوان جايزه برداري، ولي دختركوچولوازجاي خودش تكون نخورد،مردبقال كه احساس كرد دختربچه براي برداشتن شكلاتها خجالت ميكشه گفت؛دخترم #خجالت نكش بياجلو #خودت شكلاتهاتو بردار دخترك پاسخ داد:عمو نميخوام #خودم شكلاتهارو بردارم نميشه شمابهم بدين؟ بقال با #تعجب پرسيدچرا #دخترم؟مگه چه فرقي ميكنه؟ ودخترك باخنده اي كودكانه گفت:اخه مشت شماازمشت #من بزرگتره! بقال #كه تحت تاثيرهوش وذكاوت #دخترك قرارگرفت گفت توبچه كجاي عمو؟ دخترك گفت بچه #سراوان عمو
لحظات شادی خدا را ستایش کن
لحظات سختی خدا را جستجو کن
لحظات آرامش خدا را مناجات کن
لحظات دردآور به خدا اعتماد کن
و در تمام لحظات خدا را شکر کن
من خیره نشسته ام به نام تو...
من اینجا آتش گرفته ام و تو خیره
به غبارهای بلند شده از خاکسترم خیره شده ای..
سکوت کرده ای..
با خودت می گویی: خیالی نیست.. می سوزد و می رود و ..
نمی دانی چه دردی دارد این سوختن..
نمی دانی..
و باز هم نمی دانی..
نمی دانی که همه را بیرون کرده ام جز تو.. فقط تو مانده ای..
.
دیرم شده اما باز چشم به راه تو مانده ام.. چشم به جاده سفید و..
می دانم که نمی شود این دم رفتن دوباره ببینمت..
خسته ام ..
و تو اندازه این خستگی ها را نمیدانی...
خیال کن روزگارم......رو به راهه...!
خیال کن بی خیاله بی خیالم...!
سالــــــــ ❤ ــــــــها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از مــــــــ❤ـــــــــن
که تو از پنجره ی عـــــ❤ـــــــشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شـــــــ❤ـــــــــب منتظری
همه جـــــــــــ❤ـــــــــــا می نگری
گاه با مــــــــ❤ـــــــاه سخن می گویی
گاه با رهگذران ، خبر گمشـــــ❤ــــده ای می جویی
راستی گمشـــــــــ❤ــــــــــده ات کیست ؟
کجـــــــــ❤ــــــــاست؟
صـــــــ❤ــــــــدفی در دریا است؟
نــــــ❤ــــــــوری از روزنه فرداهاست
یا خــــــ❤ــــــداییت که از روز ازلــــ❤ـــ ناپیداست ؟
ببــــــــــــــــــار بارونـ
که این روزادلــ♥ــم طاقت ندارهـــــــــــ ...
دلــ♥ــم ازاین همه غصه و درد درعــــذابهــــــــ...
ببــــــــــــــار بارونـ
که اشکـ♥ـام می چکن روی گونهـ ... بدون هیــــــــــچ بهونهـ...
نه از اونی که رفتهـ دیگهـ برنمیگردهـ ...ازاین دنیــــــــــای بی کینــــــهـــــ
ببــــــــــــــار بارونـ
که این روزا چشمـــــــامــــــــ مهمونیــــ داره که خیال پرکشیدن ندارهـــ...
نمیـــــذارهــ که یک لحــ♥ظــه نگم پس چرارفتــــــــــــــــهـ.. مگه میشهـ؟
ببــــــــــــــــــــــاربارون
که دلخـــونمـــــــــــــــــ ... که ازاین زندگی سیرمـــــ .. که از آدماش دلگیرمــــــ
ببــــــــــــــــــــــــــــاربارونـ
بشور اشـــــــــ♥ــــــــکو ... نگو دیرهـ... نگورفتهـ... نذاربشم خستهـ...
نذارتموم بشه قصهـ ....
وقتی دلت بگیرد،
دیگر فرقی نمی کند کجا باشی!
دلت می خواهد که فقط بباری...
اماگاهی به بهانه غرور به دنبال جایی هستی که هیچکس نباشد !
زیر باران، قدم زدن در یک خیابان بی انتها
ویا حکایت بالش خیس در پی جاری شدن اشک های شبانه...
و حتی گاهی هم هر چقدر که غرور داشته باشی،
میان حجم نگاه ها که بغضت بگیرد،
سر بر می گردانی، سکوت می کنی
و لمس اشک هایی که نمی خواهی آشکار گردد...
ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠـــﻪ ﯼ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺩﺍﺷﺘــﻦ ﺩﺍﺭﻡ
ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫـــــــﻢ ﮐﺴـﯽ ﺩﻭﺳﺘــﻢ ﺩﺍﺷﺘـﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺳـــــَــــﺮﺩﻡ …
ﻣﺜـﻞ ﺩﯼ , ﻣﺜـﻞ ﺑﻬﻤـــﻦ , ﻣﺜـﻞ ﺍﺳﻔﻨــــــﺪ
ﻣﺜـﻞ ﺯﻣﺴﺘــــﺎﻥ
ﺍﺣﺴــــــﺎﺳـﻢ ﯾـﺦ ﺯﺩﻩ
ﺁﺭﺯﻭﻫـــﺎﯾـﻢ ﻗﻨﺪﯾــــﻞ ﺑﺴﺘــﻪ
ﺍﻣﯿــــــﺪﻡ ﺯﯾــﺮ ﺑﻬﻤــﻦ ِ ﺳــﺮﺩ ِ ﺍﺣﺴــﺎﺳﺎﺗﻢ ﺩﻓــــــــﻦ ﺷـﺪﻩ ….
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻣـــــدنی ﺩﻝ ﺧﻮﺷــﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘـــــنی ﻏﻤﮕﯿــﻦ
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﭘــُﺮ ﺍﺯ ﺳﮑـــــــــﻮﺗـﻢ
دلـ♥ـم خـیـلــی بــیــشــتــر از حـجـمــش پـــُر اســت ؛
پــُـر از جــایِ خــالـیِ ♥تـــو♥
پــُـر از دلـ♥ـتــنـگی بـرای نگــاهِ تـــو
پــُـر از خــاطـراتِ قــدم زدن
در کـوچــه پــس کــوچـه هـــای شــهـر بـا تــ♥ـــو
پــُـر از حــس پــرواز
پــُـر از تــــــــ♥ـــــــــو ♥
|
خدا جـــــــــــــــــــون!!!!
خودمونیما....
خیلی هوامو داری ها!!!!
عاشقتم
وقتی دلت میگیرد
، جلوی آیینه می ایستی
، رژ لب میزنی…
کمی عـــــــطر …
نیش خندی میزنی به خودت ،
به دلتنگی هایی که برایشان نقاب میدوزی …
لباس رنگی ات را میپوشی ..
موهایت را می بندی ..
چند دانه ای مروارید به بغض هایت میآویزی ..
در آخر آنــــــــــــــقدر زیــــــــبا میشوی ،
که همه شک میکنند ، دلتنگترین دختر دنیایی ...
وقتي باهاش قهري و ازش هج خبري نداري..........
فقط يك جيز دلت رو بدجور ميلرزونه...................
داغونت ميكنه......................
online
يعني الان داره با كي حرف ميزنه؟؟!!!!!...........
نه پاهایم 10 سانت از زمـ ـ ـےن بالاترند
نه موهایم 10 سانت از سرم بالاترند
من اینجا روی زمین زندگـ ـ ـے مـ ـ ـےڪنم
در جایـ ـ ـے ڪه من زندگـ ـ ـےمـ ـ ـے ڪنم
نه پاشنه ڪفش ، و نه ڪلیپس مو!!!
منو سراوان و بغض این ترانـہ
منو قحطے شعر عاشقانـہ
منو سراوان و این زخم
دمادم
منو سراوان و اندوہ صد آدم
منو سراوان و اشڪاے پیاپے
منو اندوہ
منو این غصـہ تا ڪے
منو اندوہ منو این غصـہ تا ڪے
منو سراوان منو
دلشورہ هاے ناتمومش
منو سراوان و بغض آسمونش
منو سراوان منو افسردگے هاے
همیشـہ
منو دردے ڪـہ رو لب هام میشـہ
منو سراوان منو اندوہ آـہ شعر
منو سراوان منو بارون ماـہ مهر
دگر کوچه ها هم حال مرا میدانند از بس
که از تو برایشان سروده ام آنها هم عاشقت شده
اند
عاشقش بودم
هنوز هم عاشقش هستم
هیچگاه نتونستم ببینمش اما من عاشقش شدم
عاشق حرفاش
فکر نمیکنم که هیچ وقت هم
توفیق دیدنش رو داشته باشم
خیلی مهربون بود طوری که عاشق مهربونی هاش شدم
اسمش آسمونی بود......
نمیدونم.....
نمیدونم...
نمیدونم فکر کنم دلش رو شکستم
دارم قشنگ احساس میکنم که از دستم ناراحته
نمیدونم چه جوری از دلش در بیارم
خدایا منو ببخش
خدایا منو ببخش
خدایا منو ببخش
هنوز هم دوسش دارم و تا آخر عمرم دوسش خواهم داشت..
دوست دارم
دوست دارم
دوست دارم
بغض جلوی گلوم رو گرفته میخوام گریه کنم اما نمیتونم....
فقط میتونم بگم :
دوست دارم.............
چــه زنــدگــے شــیــریــنــے !!!
هـــــی رفـــیـــــــق . . .
زیـــــــادى خـــوبـــــى نـــکــــن !!!
انـــســـــان اســـت،
فـــــرامــــوشـــکار اســـــت !
از تنهــــایـــــى اش کــــــه در بیــــایـــــد
تنــهــــایـــــى ات را دور مــیـــزنــــد !
پـــشـــت مــــى کـــنــــد بـــــه تـــــو
, بــــه گــــذشـــتــــه اش !!!
حـــتــــی روزى میــــرســــد
کــــــه
بــــــــه تـــــــو میــگـــویـــد: شـــــما... :|
یه ذره شک نکن حتی تو تصمیمی که میگیری
تو چشمام زل نزن وقتی داری از پیش من میری
ب چشمام حق بده خیسه برام دل کندن آسون نیس
مث تو دیگه هیچ عشقی توی دنیا فراوون نیس
تو مختاری بمونی یا بری حتی ازم دور شی
اگه راتو نمیبندم نمیخوام دیگه مجبور شی
بزن این ضربه ی آخر بزن این قلبو خوردش کن
اگه میتونی حرفی نیس همین حالا تمومش کن
حالا که حرف رفتن شد جلو راتو نمیبندم
ولی من تا ته دنیا به احساس تو پابندم
چه حس خوبیه...
شبا موقع خواب عشقت سرشو بزاره رو دستات ...
با موهاش بازی کنی...
چشماشو ببوسی...
اروم اروم تو بغلت خوابش بگیره...
ولی تو هنوز بیداری...
دوست داری فقط نگاش کنی...
همینطوری که داری نگاش میکنی...
اشکات سرازیر بشه...
تو دلت پیش خودت بگی...
نباشی ... می میرم....
وقتے تو یه رابطهـــــ دچار احساسات [ شدید ] شدی...
بدون خودت نیستے ...
✖ خـــــــــــر ✖ درونته
فیلمـ مسـפֿـره اے بہ نامـ "زنـבگـے"♥
با بازیگر مزפֿـرفـے بہ نامـ "مـלּ"♥
✘ .:.:. گـآهی بـآیـَـد بـخَـنــدی .:.:. ✘
✘ .:.:. بــآ صــِدآی بــُلـَنـد .:.:. ✘
✘ .:.:. ڪــه ڪــَر شَــوَد آســمــآטּ .:.:. ✘
✘ .:.:. وَ فــَریـآد بــزَنــی .:.:. ✘
✘ .:.:. دُنیــآ .:.:. ✘
✘ .:.:. نـآمـَـردَم اَگــه بـآ ایـטּ
صــבآی خَـنــده نَــرَقـصـــونَـمــت ( ! ).:.:. ✘
چی بگوا که مردمان یک ذره مهربان ببنت
کینه ی دور بریچن همدل و همزبان ببنت
چی بگوا که غصه برو
قاصدک شادی بیاره
ما شما پهک ساده ببین
بدون هر دوز کلک
چی بگوا...
چی بگوا تا قیمت باهم بوتن پایین بیت
دوستی ارزان ببوت
و اینکه سرمایه ای مپیت
نگوا...
هچی نگوا تو وته وش دانه
هنچو که مو خسته بوتیه
بلکه تو هم پشیمانه
..هچکسه حواس نی که عمران گولاشین گؤزین
اعتبار عاشکی لحظه به لحظه کمتر بوت
جمله دوست دارم وت وسوسه برابرو
...
چی بگوا که آبروی آدمانه مبارت
وشین و سلین قاطی بوتین
دروغ هنچو حقیقتو
یک رفیق با مرام پیدا پکنه غنیمتو
دلان ساده و صاف پروشن
چیر دستو پادان
باز سختو ...
باز سختو بخدا تو ندانه درد عشقه
سلمان جان داداش گلم
زندگیت را با لبخند هایت
نگاه کن نه با اشکهایت
سالهای عمرت با با دوستانت
بشمار نه با تعداد شمع های روی کیک تولدت . . .
تولدت مبارک
هَـمـﮧ کَـسـآیـــے ڪــ بــاهــاشــون
عـیــن ڪَـفـــــ ـ בسـت بـوבیــم
وقتی کســـــی در کنـــــــارت هست
بـــــه تمــــــــام جــــزئیــــــاتــــــــش
به سبــــــــک ادایـــــــــ کلمـــــــــاتــــــــش
به شیــــــــوه ی راه رفتنــــــــش نشستنـــــــش
دست هـــــــایش را به حافظــــــه ات بسپار
که حسرت یک نگاه سَرسَری را هم به دلت میگذارند
گاهـے دِلم♥ میخواهـَـد وَقتــے بـُـغض☹ میـڪـُنم
خـُدا از آسـِماטּ بـہ زَمیـטּ بیایـَـد☇
اشـڪ هایم را پاڪ کـُنـد، دَستم☝ را بگیرد
و بگوید: اینجـا آدمهـا اذیتت☹ میڪـُنند؟
✗بــیـــا بــِــــرویــــــــم...✓
سلام با ثبت نام درباشگاه مادران ازمزایای این سایت بهره مندشوید:
قرعه کشی ماهانه باجوایزی نظیر تبلت-
3عددپلاک طلای مادر_3عددکارت هدیه
و3عددپکیج محصولات ویتانا
وجودپزشکان متخصص که بدون هزینه جوابگوی
سوالات پزشکی شماظرف 24ساعت هستند
وجود روحانیان ارجمند که پاسخگوی سوالات تربیتی شماخواهندبود
بهرمندی از مطالب خوب ومفید خودسایت
شمافقط باگذاشتن مطلب وپست میتونید امتیازماهانه ی
خودتونوبالاببریدوجزسه نفراول سایت باشیدوبدون قرعه کشی برنده شوید
ازهمین جاکلیک کنید وعضوشویدفردادیراست!!
دلـــــم گرفتـــــــــــــــه ...
مثـل هـــوای ِ ابــری ِ شهــری
خامـــوش
دلــــم تنـگ اسـت ...
مثـل آسمـــــــــــــان ِ بــــــی
ستــاره ی ِ شـبیِ زمستــــــانـی
حــال ِ دلـــــــــــم خـــوب
نیســت
خدایا
خستــه ام ...خستـــــه ...
به مــن جـــایی
بــــــــــــــــــــده آنجـا
حـــــــــوالی ِ ابـــرها
دیـوار به
دیــوار ِ کلبـــه ی ِ ستــــاره ها
آنجـا که همـــه جـا نـــــــــــــور
است و نگــــار
می خواهـم بخوابـــــم
می خواهـــــــــــــــم در
آغــــوش ِ گــــــــرم ات آرام گیــرم
دلــــم گرفتــــه
...
دلـــــم تنگــــــــــــــــــــ اسـت
دلــــم پـــرواز می
خواهـد
دلتنگیــــ هآیمـــ...
اشکــــ هآیمـــ...
بیـــ کسیـــ هآیمـــ...
همهـــ اشـــ بهـــ کنار فقط بهـــ منـــ بگــــــو بآ او چگونهــــ میگذرد
کهـــ بآ منـــ نمیگذشتـــ..؟؟؟!!!!
از کسی که دلش گرفته نپرسید چرا ،
آدم ها
وقتی دلیل ناراحتی شان را نمی توانند بیان کنند
دلشان می گیرد
تنها بی هوایی
آدم را خفه نمی کند
گاهی هوایی شدن
آرام آرام
خاموشت میکند
یا تو یا هیچکس!!!!
ولی من ساده انگار فراموش کرده بودم
که این روزها هیچکس هم برای خودش کسیست
…کسی حتی مهم تر از من ........
که مسافت انتظار را بی پروا پیموده است و آبی ترین نقطه ی دنیاست.
اگر دلت هوای خانه ات را کرد، نشانی اش را از کودکی بپرس
که ستاره ها را همه شب تا سحر می شمارد....
من اینجا بی تو می سازم
و تو، آنجا با او می سازی...!!!
عادتی ساخته ام
بهر تنهایی خویش..
اون بغـلــــم کـــرد تـــا زمیـــن نـخــــورم….!!!
بعضی از سر دردها نه با چایی خوب میشه،
نه با ژلوفن و نه حتی با خواب !
بعضی از سر دردها فقط با دیدن اون
.ﻣﻦ ﮔﺬﺷــــﺖ ﺭﻭ ﺧﻮب ﺑﻠﺪﻡ ...
ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺑــــﺪﯼ ﻫﺎ ...
ﺗﻬﻤــــﺖ ﻫﺎ ...
ﺍﺷﺘﺒﺎﻫــــﺎﺕ ...
ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﺧــــﻢ ﻫﺎ
ﺩﺍﺩﻫــــﺎ ......
ﺯﯾــــﺮ ﺁﺑﯽ ﺭﻓﺘــــﻦ ﻫﺎ ......
ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺧﯿــــﺎﻧﺖ ..... ﺧﯿﺎﻧﺖ ...... ﺧﯿﺎﻧﺖ.....
ﺍﻣــــــــﺎ ...!!!!
ﺍﯾﻦ ﻇــﺎﻫــــﺮ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﮔﺬﺷﺘﻢ ﺣﺘــــﯽ ﺍﺯ ﺧﯿــــﺎﻧــــﺖ ...
ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺯ ﺗﻮ هم ﮔﺬﺷﺘﻢ ...
ﺳﺎﮐــــﺖ ﻭ ﺁﺭﻭﻡ ...!!!!!
ﻣﻦ ﻭﻓــــﺎﺩﺍﺭﻡ ﻫمانطﻮﺭ ﮐﻪ
محكم ميمانم
محكم ﻫﻢ ميرﻭﻡ
تﺼَﻮُﺭ ﮐُﻦ ﺭﻭﺯﯼ بهم ﭘَﯿﺎﻡ بدﯼ ﻭ ﺟَﻮﺍﺏ ﻧَﺪﻡ !
ﺯَﻧﮓ ﺑِﺰَﻧﯽ ﻭ ﺗَﻌَﺠُﺐ ﮐُﻨﯽ ﭼِﺮﺍ ﺟَﻮﺍﺏ ﻧِﻤﯿﺪَﻡ
ﻭ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺯَﻧﮓ ﺑِﺰَﻧﯽ ﻭ ﯾِﮑﯽ
ﺍَﺯ ﺧﺎﻧِﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺟَﻮﺍﺏ ﺑِﺪﻩ ﺑِﮕﻪ ﺑِﻔَﺮﻣﺎﯾﯿﺪ؟ ☏
ﻭ ﺗﻮ ﺑِﮕﯽ ﮐُﺠﺎﯾﯽ؟؟ ! ﺑِﮕﻪ ﻣﻨَﻈﻮﺭِﺕ ﺍﻭﻥ ﻣَﺮﺣﻮﻣﻪ؟؟؟؟
ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑُﻨﯽ؟ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰَﻧﯽ؟ ﮔِﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑُﻨﯽ؟
ﺍﻭﻧﻮَﻗﺖ ﻣﯿﮕﻪ ﺍِﻣﺮﻭﺯ ۴ ﺭﻭﺯﻩ ﺩَﻓﻨِﺶ ﮐَﺮﺩﯾﻢ ….
ﺍﻭﻥ ﻟَﺤﻈﻪ ﭼﯽ ﻣﯿـــــ ـــﮕﯽ؟
ﺗﺎ ﻭَﻗﺘﯽ ﺍِﻣﺮﻭﺯ ﮐِﻨﺎﺭِﺗَﻢ ﺳَﻌﯽ ﮐُﻦ ﺩﻭﺳﺘَﻢ ﺩﺍﺷْﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﭼﻮﻥ ﻣُﻤﮑِﻨﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﺎﺩ ﻭ ﻣَﻦ ﻧَﺒﺎﺷَــــــﻢ …
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﯾِﮑﯽ ﺭﻭ ﺩَﻓﻦ ﮐَﺮﺩَﻥ ﺍِﻣﺮﻭﺯ ﯾِﮑﯽ ﻭ ﻓَﺮﺩﺍ ﻫـَـــﻢ ﻣَـــــ ـــــﻦ …
ﺁﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﻩ
ﺯِﻧﺪِﮔﯽ ﻫَﻤﯿﻨﻪ …
چرا دروغ...
امروز اعتراف میکنم...
دوستت دارم...
همه میگن قیدتو بزنم،اما نمیزنم...
آره شاید هیچ وقت مال من نشی،
اما میخوام که دوست داشته باشم
همه میگن فراموشش کن،منم میگم نمیتونم...
نمیخوام فراموشت کنم...
اشکال نداره،زجر میکشم اما تو دلم نگه میدارمت...
این همه مدت با نداشتنت عاشقت موندم...
شماهایی که میگید لیاقتت بیشتر از اینه،
من حرف از لیاقت نمیزنم
حرف من عشقه،عشق...
چیزی که همتون فکر میکنید تجربه اش کردید،
اما فقط فکر میکنید!
عشقم...
حرف آخر...
از همه چیزم به خاطرت گذشتم
غرورم
شخصیتم
دوستام
الانم فقط زندگیم مونده،از اونم میگذرم بخاطرت
هیچ یک را نفهمیدی،اما مهم نیست
من از اینا نگذشتم که بیای سمتم
گذشتم چون وظیفه عاشقه که
به خاطره عشقش از همه چیز بگذره