خبر از من داری؟

 

خبر از دلتنگی های من چطور؟

 

و آن پروانه های شادی که در نگاهم بودند

 

خبرش رسیده که مرده اند؟

 

هیچ سراغ دلم را میگیری؟

 

کسی خبر داده که آب رفته ام از خستگی؟

 

مچاله ام از دلتنگی؟

 

آه….. که هیچ کلاغی نساختیم میان هم

 

وجدانت راحت….

 

خبرهای من به تو نمیرسد



تاريخ : دو شنبه 31 خرداد 1395 ا 9:54 نويسنده : دختر بلوچ ا

وی گند خیانت تمام شهر را گرفته. . . .

 

مرد های چشم چران؛

 

زن های خائن؛

 

پس چه شد. . . . ؟!

 

چیدن یک سیب و این همه تقاص؟!؟!؟!

 

بیچاره ادم . . . .

 

بیچاره ادمیت. . . .

 

 



تاريخ : پنج شنبه 27 خرداد 1395 ا 9:32 نويسنده : دختر بلوچ ا

خداجون  دوباره سلام

از همیشه دلتنگ ترم و از همیشه هم بیشتر خجالت میکشم ازت

خیلی وقته حتی باهات حرف نزدم

خیلی وقته به یادت نبودم

خداجون به خداییت دیگه خسته شدم

اگه ناشکری نبود تنها آرزوم مردن بود...

از این آدما... از این دنیا...

از این سرنوشت گره خورده ی نامعلوم...

از اینهمه بدبختی و بدشانسی... خسته شدم خدا

گاهی با تمام وجود حس میکنم حتی منو نمی بینی

آخه مگه میشه ببینی اینجور در حقم نامردی میشه و به روت نیاری؟

خدایا گناهکارم قبول

بنده ی رو سیاه و نامردم قبول

حرفاتو گوش نمیدم خیلی کارا نمیکنم قبول

ولی خدایا دیگه اینجورشم حقم نیست...

اگه میبینی غرق گناهم شرمندتم

به خداییت خیللللی سعی کردم

بارها توبه کردم

خدایا خودمم کلافم

نمیدونم راهشو

بلد نیستم

همه ی راه ها رو انتخاب کردم

خدایا به خداییت راهی نیست که بلد باشم و نکرده باشم

نمیتونم خدا 

نمیتونم جلو خودمو بگیرم...

اما یه گله دارم ازت 

اگه هنوزم به حرفام گوش میدی و صدامو میشنوی

اگه هنوزم برات مهمم

اگه منو از خودت دور نمیکنی و از گوش دادن به حرفام ناراحت نمیشی

اگه بودن یه بنده ی گنه کار بی عرضه که نمیتونه توبه نشکنه اذیتت نمیکنه یکم به حرفام گوش بده

فقط چند دقیقه...

خدایا بهم بگو چرا بعضی از ما آدما رو زشت آفریدی

چرا بعضیامونو فقیر آفریدی

چرا گاهی با اونهمه تلاشی که کردیم زمینمون زدی؟

گاهی با خودم میگم ما آفریده شدیم تا خشکلا و پولدارات دیده بشن

ما بدا رو آفریدی که خوبات به چشم بیان

خوش به حال اون خوبا...

خوش به حال اونا که همه چی دارن

اونا حتی از ما کمتر گناه میکنن

اونا هرچی بخوان میشه

یا بخاطر قیافشون عاشق معشوقاشون هرچی بخوان بهشون میدن

یا بخاطر پولشون خاطر خواه دارن

یا بخاطر شغل یا چه میدونم...

خلاصه این ما آدم بداییم که همیشه باید از همون خوبا تو سری بخوریم

خدایا اینا رو نمیگم که ازت شکایت کنم

هرچی تو بخوای 

راضی ام به رضای تو ولی اینو بدون

حالا که بخاطر نداشته هام و بیشتر بخاطر بی عرضگی خودم اینجور تو گناه گیر افتادم

حالا که نه قیافه دارم نه پول دارم نه کسی عاشقمه که برام بمیره

حالا حقم نیست اقلا تو ازم روتو برنگردونی؟

حقم نیست تو رو داشته باشم؟

تو منو برا دیده شدن آدم خوبات آفریدی ولی منم آدمم

فقط میخوام گناهامو ببخشی

میخوام حالا که هیچی ندارم توووو ، توووووو کمکم کنی

تو نذار گناه کنم... تو میتونی کمکم کنی

تو تنهام نذار و هوامو داشته باش

تو باهام خوب باش

گور بابای هرچی پولدار و خشکل و بچه سوسوله...

خدایا ازت طلب ندارم...

ما آدم بدا دلخوشیمون کمه

دلخوشیمون دافای آن چنانی و دوست پسرای پورشه سوار نیست

دلخوشیمون شبگردی و خیابون گردی و عیاشی نیست

ما یاد گرفتیم بغضامونو قورت بدیم و لبخند بزنیم و جون بکنیم تا زندگیمون بگذره

ما یاد گرفتیم بزرگترین گناهمونم صدمه زدن به خودمون باشه

ما دل شکستنو بلد نیستیم خدا

ما هممممه ی دلخوشیمون دو چیزه

یکیش تویی که جز تو پشت و پناهی نداریم

یکیش یه شش گوشه که کنارش بغضامونو بشکنیم

خدایا کمکم کن



تاريخ : دو شنبه 24 خرداد 1395 ا 7:49 نويسنده : دختر بلوچ ا

خدایا باز اومدم... 

منم... مزاحم همیشگیت

همون که هربار به در بسته میخوره به یادت میفته...

اره خدا... باز گیر افتادم...

اسیر گناهم...

غرق گناهم...

بی چاره م...

خدایا به خداییت خودمم از این وضع خسته شدم...

خدایا نمیدونم چجور از شر گناهام خلاص شم...

زورم به شیطون نمیرسه خدااااا

تو رو خداییت به دادم برس...

بخدا از شرمندگی بعد گناه میترسم

بخدا از قهر تو میترسم...

بخدا از دوریت میترسم خدا...

دستمو بگیر و از گناه نجاتم بده...

تو که دیدی چقد زور زدم...

هرکار میکنم نمیشه ک نمیشه...

حالا تو کمک کن خدا.........

 



تاريخ : دو شنبه 24 خرداد 1395 ا 7:44 نويسنده : دختر بلوچ ا

 

 

اس ام اس ماه مبارك رمضان

 

 

کاش در اين رمضان لايق ديدار شويم. *** سحري با نظر لطف تو بيدارشويم

خدایا خودت کمکون کن 



تاريخ : سه شنبه 18 خرداد 1395 ا 7:28 نويسنده : دختر بلوچ ا

هر آدمی باید در مخاطبین ِ تلفن همراه خود

 

شماره ای داشته باشد

که هر وقت دلش گرفت

اسمش را مرتب نگاه کند و دلش بلرزد ...

شماره اش را بگیرد

 

حتی اگر جواب نمیدهد

حتی اگر اپراتور بی انصاف بگوید

"دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است ،

لطفا بعدا ..."

و هی بعدا و بعدا شماره اش را بگیرد ...

 

تلفن های همراه

فقط به همین درد میخورند ...

 

هر آدمی باید در تلفن همراه خود

پیامکی داشته باشد

که بعد از گذشتن مدتها از دریافت آن

هر شب و هر شب آن را بخواند

و جوابش را در دلش بدهد

که "من هم دوستت دارم ...

کاش باور کنی که دوستت دارم"

 

حتی اگر خوب بداند

که خیلی وقت است

از تاریخ انقضای این دوست داشتن هایشان گذشته ...

 

سخت ترین انتظارها

انتظار تماس یا پیامک از کسی ست

که گاه فراموش میکند

این تلفن لعنتی به چه دردی میخورد ...



تاريخ : چهار شنبه 12 خرداد 1395 ا 9:9 نويسنده : دختر بلوچ ا

یه حالی دارم که با هیچی تو دنیا عوضش نمی کنم...

یه حال خوب..نه !!! خوب کافی نیست واسش.

یه حال عالی...

اینم کافی نیست...نمیدونم...

حس خوبیه آدم زندگیش هدف دار بشه...

درس بخونه...

سر کارم بره...

مستقل باشه...

خونوادشم کنارش باشن...

 

خدایا شکرت...خیلی مخلصم بغل



تاريخ : یک شنبه 9 خرداد 1395 ا 5:6 نويسنده : دختر بلوچ ا
.: Weblog Themes By violetSkin :.