خدا صبرم بده، صبرم بده..
دیگه نفسم بالا نمیاد دارم کم میارم..
تو که میدونی قلبم و
از خودت دور کنی دلم طاقت نمیاره،
این روزا قلبم همش درد میگره و
بی قراره ضربانشم به اوج میرسه .
گاهی حس میکنم میخواد از سینه بزنه بیرون!
حالا تو بگو من دلم طاقت نمیاره
به همون خدا که نمیتونم دارم دیونه میشم..
همه چیم باید بریزم تو خودم ،
تو که میدونی من درد دلام حرفام همش پیش تواء
حالا من پیش کی حرف بزنم ؟
کی آرومم میکنه؟
میدونی این روزا
چی کمی آرومم میکنه؟ دیدن خوابت!
نمیدونم چی بخوام خدا
بخوام وقتی اونجوری میشم و نفس کم میارم
دیگه نفسم نیاد
یا نه
اینکه دیگه اونجوری نشم؟!
خداجونی هر چی خیر و صلاحه همون بشه..
اما ..
نظرات شما عزیزان: