زآنــوهایم رآ بـہ آغوش ڪشیدم
وقتـے برآے آغوش دیگرے
زآنو زدے ...
کآشـ فقـ ـط بودے وقتے بُغـ ـض مے کـ ـردمـ
بغـ ـلمـ میکـ ـردے و میگـ ـفتے
ببیـ ـنمـ چشـــ ـآتـ ـو
منـ ـو نگآهـ کُنـ
گـ ــریه کُنے قهـ ـر میکُنمـ میـ ـرمآ ...

امروز چه دلتنگم...
امروز خیلی دلم گرفته است...
بیشتر از هر روز سال...
امروز تنهایی را بیشتر حس می کنم...
امروز نبودنت را در کنارم....
بیشتر از روزهای دگر حس می کنم...
می دانی چرا؟...
آخر امروز روز تولدم است...
و باز هم کنارم نیستی...
نیستی که این روز را جشن بگیری کنارم...
اگر می دانستم سرنوشتم تنهایی و...
نداشتن توست...
خدا را قسم می دادم که به این دنیا نیایم....
دلم برای تبریک گفتنت هم تنگ شده...
چقدر دلم امروز تو را می خواهد...
امروز یک سال بزرگتر شدم...
دلتنگی های من هم یک سال بزرگتر شدند...
کاش بودی تااولین نفری بودی...
که این روز را تبریک میگفتی...
اما حالا این دومین سال است که دیگر نیستی...
همه تبریک می گویند جز تو...
و من هنوز منتظر یک تبریک خشک و خالی از تو...
و دلم خالی و تهی از یک مهربانی...
یک بخشش...یک خنده ساده...
ببین دلم امروز چه کم توقع شده است...
دلم فقط تو را می خواهد...فقط تو...
این بهترین هدیه دنیاست برایم...
که باز تو را داشته باشم کنارم...
تا دوباره با خنده هایت بخندم....
با گریه هایت گریه کنم...
تو دوباره زندگی کنم...
خدایا عید شد عیدی ندادی...
حالا دیگر تولدم است...
باز هم نمی خواهی هدیه ای کوچک...
به من دهی...یک لبخند از ته دل....
یک دل شاد کافیست برایم...
اصلا یک او بس است برایم...
تمام امیدم به توست خدای مهربان...
می شود ناامیدم نکنی؟!....
وقتی کسی به خودش تولدش رو تبریک می گه...
بدونید که خیلی تنهاست...
تولد 18 سالگیم مبارک!!...
زندگی مثل پیانوست
دکمه های سیاه برای غمها
و دکمه های سفید برای شادیها
اما زمانی می توان آهنگ زیبایی نواخت
که دکمه های سفید و سیاه را با هم فشار دهی
لاف نزن عاشقی
که حرفات همش شعاره
بشن ببین زمونه چی به سرت میاره
عینه خیالتم نیست
بسوزم با خیالت
برو و بیخیال شو
تو بردی خوش به حالت
حرفات همش بهونست
تقصیر دنیا ننداز
تنها میشی دوباره
میای سراغ من باز
تنها میشمو
هی چشام به عکسته
بگو حالا من که نیستم
دست کی تو دستته
بی تو آواره شدم
توی این جاده ی سرد
هیشکی ام همقدمم نیست
تو چه کردی با یه دختر
باز دارم ثانیه هارو میشمارم
منه دیوونه و بیزار از خودم
تنها عکسته
که مونده واسه من
تو دیگه برنمیگردی پیشه من
باز دارم ثانیه هارو میشمارم
منه دیوونه
و بیزار از خودم
تنها عکسته که مونده واسه من
تو دیگه برنمیگردی پیشه من
تنهایی بی رحمه
نگو تقدیر ما بوده
نگو عشقی رو که ساختی
حالا نیستی
و نابوده از این تقدیر بیزارم.
از این نامردیه دنیا
از این احساسه تو خالی
حسه پوچ یک رویا
باز دارم ثانیه هارو میشمارم
تنها عکسته که مونده واسه من
باز دارم ثانیه هارو میشمارم
منه دیوونه و بیزار از خودم
تنها عکسته که مونده واسه من
تو دیگه برنمیگردی پیشه من
سلام خدا...
دیشب دیدی بابام چیکار کرد؟...!
خدا؟چرا اینقدر بابای من بده؟!!...
چرا بابای نگین اینجوری نیست؟ها؟!
خدا چرا همش ضد حال میزنه
چذا من دیر به دنیا اومدم و بابام
زود بزرگ شد؟...چرا بابام مارو نمی فهمه؟
خدا؟..من چند ساله دارم شکایت بابامو پیش تو میارم
اما تو چرا هیچی نمیگی/؟..چرا نمیگی حل میشه نگران نباش؟
آخه تا کی تحمل کنیم...؟
خودت خوب میدونی که بابای من چه
آدمیه..خودت خیلی بهتر از من میشناسیش..
نه بلده قشنگ حرف بزنه..
نه بلده خوب فکر کنه..
نه بلده با خونوادش مشورت کنه..
اصلا خدا یه سوال دارم...معنی خانواده چیه؟..
صفا؟..صمیمیت؟...محبت؟...عشق؟...فداکاری؟..مشورت؟...
چچچچچچچچچچچچچچچی؟
اگه اینجوریه پس چرا ما خانواده نداریم؟..چرا؟..
خدا؟..فقط بابا داشتن و مامان داشتن یعنی خونواده؟...
فقط آبجی بودن و داداش بودن یعنی خونواده؟
پس چرا روزی هزار بار دل همو میشکنیم..چرا؟..
وای خدا اگه بدونی چقدر زجر می کشم...
اگه بدونی چقدر تحمل کردم و چیزی درست نشد...
اگه بدونی چقدر سکوت کردم و فریاد شنیدم...
آی خدا خدا خدا خدا خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خستم...بفهم!
خداجونم سلام...
من تو راهي قدم گذاشتم كه
خودت جلو راهم قرار دادي....
پس به اميد به تو تو اين راه با هر سختي مي جنگم و
تلاش مي كنم كه به بهترين ها برسن...
فقط تو قول بده كه دستمو ول نميكني
وهميشه پيشم خواهي موند.
خداجونم..من براي گذاشتن اولين قدمم
از تو كمك خواستم و تو دستمو رد نكردي
و حالا براي اولين امتحانم تو ابين
مسير ازت مي خوام كه همراهيم كني و
بهم دلگرمي بدي.همين!
خدا کمکم کن تو درسام و کنکور موفق بشم
مي خوام بگم و بنويسم.از دلم...از حال وهوام ..
از ابرايي كه تو دلم باريدن گرفته.از آرزوهايي
كه فقط بلدن حسرت تو دل بذارن..
از آه كشيدن هايي كه با يه دنيا شادي هم مساوي نميشن!....
ميخوام خودمو تو يه جمله خلاصه كنم...
شايدم تو يه حرف..نميدونم
فقط اينو ميدونم كه قصه ي آدم بودن خيلي سخته...خيلي!
دورانِ سخت میخوام برگردم
هرچی سریعتر توی تخت اوقات تلخ زول بزنم
به چراغای روی سقف
فکرای پوچ
فکرای پرت
اتفاقای دیروز
و روز قبل
وقتی که بریزم این فکرارو
تو یه سطل داد
میزنه صدای مثبت توی سر
کسی ام که توی مشکل توی گود میتونم تو باتلاق شنا کنم
بیام بیرون پشتش
روی اوج میتونم لای شیرا شکار کنم
میشه چیزی که گم کردمو پیدا کنم
اگه از بالا نگاه کنم ا
مشب مثه بمب صدا کنم
لرزش تا صبح به پا کنم
من واسه این کار زاده شدم
من این بار آماده شدم
من واسه این کار ساخته شدم
من بی تاب بیتابم
زندگی ۹۹ درصد افراد
هر روز صبح
کار ظهر
غذا شب خواب نمیخوام بمونم
تو این مثلث ریسک خطریه
روتین کشندست
بزار فک کنن هالو و خلم
خودم میدونم چقدر باهوش و پُرم
تکراری شده چهارچوب دورم
دنیای خودم قانون خودم
میخوام دو خطه موازی بهم برسه
یکاری میکنم دودوتا بشه
سه یسریا میگن نکن نمیشه
و همین بوده همیشه اینا هم استرسه
یه جایی میرم که نبوده
جا پا کاری میکنم که نشده
تاحالا تا تو این شهر جشن به پا کنم
سیل اشک به راه کنم
من واسه این کار زاده شدم
من این بار آماده شدم
من واه این کار ساخته شدم
من بی تاب بیتابم
دعا میکنم دائما”
خدا کمکم کن خواهشا
رویام بزرگه
گفت برا رسیدن بهش دو راه جلوته
پاشو برنامه کارتو بچین
یا بخواب و خوابشو ببین
من واسه این کار زاده شدم
من این بار آماده شدم
هــــــی غریبـــــــ✘ــــــــه!!
قـــــــــیافت خیلـــــــــــی آشـــــــــناســـت !!
مـــن و تـــــــو قبــــــلا جایــــــــی همـــــدیگرو ندیــــــدیــــم؟؟
آهـــــــــــــان ... یـــــــادم اومـــــد
یــــــــه روزایــــــی یه خاطـــــــــره هایـ ـ ـی باهـــــم داشـــــــتیم
یادمــــــــــه اونمــــــوقع دم از عشــــــق میـــزدی
هـــــــه...
انـــــــقد مــــات نگــــــــام نکــــن
عشـــــــــقت حـــــــسودیش مــــــیشه✘!
خدا را دوست دارم ،
به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند .
خدا را دوست دارم ،
به خاطر اینکه اینهمه friend برای من add می کند
خدا را دوست دارم ،
به خاطر اینکه آن من را install کرده است
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،
خدا را دوست دارم ،

همه چـــــــــــی داشت خوب پیش می رفت، تا اینکــــــه
بزرگـــــــــــ شـدیــــــم

به یادتم حتی اگر قرار باشد...
شبی بی چراغ در حسرت یافتنت!!
تمام زندگی را قدم بزنم....
من هرروز و هرلحظه نگرانت میشوم که
کجایی؟؟
چه میکنی؟؟
در چه حالی ؟؟
فقط یه سوال؟؟؟؟؟
توهم دلتنگم میشوی؟؟
واي خدايا
ديگه صبرم تموم شده
به معناي واقعي تنها و بي كس هستم
به كي بگم دردامو!!!
به كي!!
احساس مي كنم خورد شدم.......
به خدا ديگه طاقت ندارم!
تحمل هم حدي داره!!
چي كار كردم كه اينجوري بايد تقاص بدم!!
چه گناهي كردم!!
چرا پس ............
خدايا
اينا دارن چي كار مي كنن با من؟
اگه هيج كس خبر از دل من نداره! خدايا تو كه داري......
مي دوني دردم چيه؟
دردم نه دردام!!
خيلي بي غيرتم كه هنوز دارم زندگي مي كنم!
به معناي واقعي خسته ام!!
وقتي يادم ميوفته كه چه اتفاقي برام افتاده
دلم مي خواد داد بزنم!
بريدم خدايا!!
خدايا معناي واقعي بي كسي رو فهميدم!!!!
نمي تونم ثانيه فراموش كنم..........
خدايا صبرم زياد كن..........
خيلي سخته .............!! خيلي سخته!
آخه لعنتيا من كه از همه چي و همه كسايي كه داشتم بريدم...........
عصبانيم !! خيلي !!!!!!
از امروز بي خيال همه چي هستم!!
از همتون متنفرم!!!!!!!
همتون!!!
از همه آدمايي كه وقتي نيازشون داشتم پيشم نبودن!!
چرا دركم نمي كنيد!!
چرا همراهم نيستن!!
چقدز بي توجه و خودخواه!!
پس چرا من احمق درك كردم!! من احمق هميشه سعي كردم آرومتون كنم!!
كي الان منو آروم مي كنه!!كيه كه منو دلداري بده!!
خدايا
جز تو كي مي تونه كمكم كنه!!!!!
خدايا.........
به دادم برس........
خوبـــه!!!
چقدرخوبه !!! بعضی از ادما بدونن که اگر چیزی را
به روشون نمیاری
"از سادگی نیست"
شاید دیگه اونقدر برات مهم نیستن
که روشون حساس باشی !!
یه روز خوب میاد
سلامتی روزی که مامانم میاد تو اتاقم میگه
پاشو دیگه چقدر دختر میخوابی؟
میاد نزدیکم تکونم میده بازم میبینه بیدار نمیشم
با جیغش بابام میاد تو اتاقم میبینه دختر تو تختش آروم خوابیده
سلامتیه اون روز
روزی که رفیقم میگه آبجی جونم
تورو خدا چشماتو باز کن قول میدم
رفیق خوبی باشم برات یه بار دیگه نگاه کن.
روزی که میاد پشت در غسالخونه داد میزن
آروم تر بشوریرش تنش درد میگیره.
روزی که مامانم با گریه میگه دخترم
میخواستم لباس عروسیتو ببینم حالا دارم
کفنتو بیبینم.
روزی که دیگه مامانم غر نمیزنه
دختر پاشو اتاقتو تمیز کن.
روزی که داداشام باهم شوخی نمیکنیم.
سلامتی روزی که مرگمو به عشقم میدن
و عشقم فقط میگه:آخی...بیچاره...دختر خوبی بود و
به کارش میرسه
سلامتی خیلیا ادعا میکردن دوسم دارن
حتی نمیان واسه آخرین بار منو ببین.
سلامتی روزی که خیلیا میگن آخیش راحت شدیم.
سلامتیه خودم که واقعا راحت شدم
نهایتش همینه
خانوادم1ســال.
رفبقام40 روز.
عشقم تا هفتمم.
همسایه هاهم فقط تا شب همون روز...... واسم سیاه میپوشن......
ولی مرده شور
آرام بشور
این تن پر از خاطر رو
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾــــــــــــــــﯽ ♝
ﺍﺻـﻦ ﻧـﮕـﺬﺷــــــــــــــــﺖ♝
ﺍﻣـﺎ ﻣـﺎ ﺍﺯﺵ ﮔـﺬﺷــــــــــــــــﺘـﯿـﻢ ...
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾــــــــــــــــﯽ ﻫـﻢ ✧
ﺑـﺪ ✧
ﮔـﺬﺷـﺖ ... ✧
ﺳـﺨــــــــــــــــﺖ ✧
ﮔـﺬﺷـﺖ . ..
ﺑـﺎ ✧
ﺩﺭﺩ✧
ﮔـﺬﺷـــــــــــــــــﺖ ...
ﯾـﻪ ﺷــــــــــــــــﺒـﺎﯾـﯽ ✘
ﺩﺍﺩ ✘
ﺯﺩﯾـﻢ
ﺍﻣـﺎ ﺟــــــــــــــــﺰ ✘
ﺩﻟـﻤـﻮﻥ ✘
ﻫـﯿـﭻ ﮐــــــــــــــــﺲﺻــــــــــــــــﺪﺍﻣـﻮﻧـﻮ ✘
ﻧـﺸــــــــــــــــﻨـﯿـﺪ ✘
... ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾــــــــــــــــﯽ ✘
ﻫـﻤـﻪ ﭼــــــــــــــــﯽ ✘
بـﻮﺩ ﺍﻟـﺎ ✘
اﻭﻧـﯽ ﮐـﻪ ﺑـﺎﯾـﺪ ﻣـﯿـﺒــــــــــــــــﻮﺩ ✘
... ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾــــــــــﯽ
ﻫـﻮﺍ ﻋـﺠـــــــﯿـﺐ ﺩﻭﻧـﻔـﺮﻩ ﺑـﻮﺩ
ﺍﻣﺎ ﻫـﻤــــــــﻮﻥ ﺷـﺒـﺎ
ﻣـﺎ ﺑـﻮﺩﯾـﻤـــــــــﻮ ﺗـﻨـﻬـﺎﯾـــــــــﯿﻤﻮﻥ ...
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـــــــﯽ
ﻧـﻔـﺴـــــــﻤـﻮﻥ ﺑـﺮﯾﺪ
ﺍﺯ ﺍﯾـﻦ ﻫـﻤـــــــﻪ ﺑـﻐــــــــﺾ ...
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ
ﻧـﻔــــــــﺲ ﮐـﻢ ﺍﻭﺭﺩﯾـﻢ ...
ﺍﻣــﺎ ﺩﻭﻭﻡ ﺍﻭﺭﺩﯾــﻢ ...
ﯾـﻪ شباﯾــــﯽ ﻓـﻘـــــــﻂ
↯ﺯﻧـﺪﻩ ↯ﺑـﻮﺩﯾـﻢ ... ↯ ﺯﻧـﺪﮔـﯽ↯
ﻧـﮑـــــــﺮﺩﯾـﻢ ...
ﯾـﻪ ﺷﺒـﺎﯾـﯽ ﺯﻧــﺪﻩ ﻫـﻢ
↯ ﻧـﺒـﻮﺩﯾـﻢ
↯ ﻓـﻘــــــﻂ
↯ﺑـﻮﺩﯾــــــﻢ
دوست داشتن ات ، هوس نیست
که باشد یا نباشد
نفس است
تا باشم
تا باشی.....
اگه به تو نمی گفتم حرفامو
اگه بهت نمی گفتن چقدر دوست دارم
الان بودی شاید
اگه نمی فهمیدی اینو
که تورو زیاد از حد دوست دارم
الان بودی
مثل یه سایه همرات اومدم
مطمئن شم تو آرامشی
نمیدونستم خسته ات میکنم
یه روز تورو
اگه کمتر میدیدمت ا
گه میزاشتم دلتنگم بشی
اینجا بودی کنارم هنوز
بدون تو شبا پــُر از غم و سرماست
آره بدون تو ته راهمه ته دنیاست
بدون تو شبام پــُر از غم و آهه
اگه تنها بری می بینی آخرش اشتباهه
آره این گناهه . . .
نگرانت میشدم نمی بینمت
حتی چند ساعت
به بودن تو دلم عاشقونه کرده بود عادت
ولی فایده نداشت اون همه تلاش
تو رسیده بودی به آخراش
از خدا می خوام روزات بگذره خوشحال و راحت
از ته دلم! زندگی رو با عشق می خوام واست
باز خیس ِ چشام ولی نمی خوام دل تو بسوزه دیگه برام
بدون تو شبا پــُر از غم و سرماست
آره بدون تو ته راهمه ته دنیاست
بدون تو شبام پــُر از غم و آهه
اگه تنها بری می بینی آخرش اشتباهه
آره این گناهه . . .
خوشحال و راحت
عشق می خوام واست
خوشحال و راحت
عشق می خوام واست
خوشحال و راحت
عشق می خوام واست
کاش مخابرات
یه روز صبح بهت اس می داد...
مشترک محترم
شما قبلا در طول روز فلان شماره رو دویست بار میگرفتی
اس ام اس که حرفشو نزن
حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود
که برای خودمون سیوش می کردیم
حتی یه شب (زمستون بود فکر کنم)
اینقدر حرفای خوشگل می زدین و ماهم هی گوش می دادیم
که پای تلفن خوابمون برد.
حالا مشترک محترم
چی شده که این روزا دیگه خبری ازت نیست
چرا اون شماره رو دیگه نمیگیری
یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی
تو هم اس ام اس بدی و بگی
بی خیال رفیق
ای روزا همه می گذره......
مثل یک رویای زیباست که منه خواب الوووو با صدای تو
از خواب بیدار میشم
بهم میگی پیشرفت نمیکنیااااا
اما نمیدونی که
به همه چیز عادت می کنیم
به داشته ها و نداشته هایمان
خیلی طول نمی کشد که
جلوی آینه زل بزنی به خودت
موهایت را کنار بزنی
و با خودت بگویی
اصلا مگر داشتی اش
مگر از اول بود ؟!
که بودن و نبودنش مهم باشد…
همه جا پر شده که
دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
من می گویم حق دارند
چون دوست داشتن های ما بودار است
بوی سوء استفاده
بوی خیانت
بوی دروغ و بازی می دهد...
ببار ای برف که دلتنگم....
مثال مرده بی رنگم ببار ای برف کمی آرام....
که پاییز هم صدایم شد
که دلتنگی و تنهایی رفیق با وفایم شد
ببار ای برف بزن بر شیشه قلبم....
ساعت 01:00 شب وسط کلی لوس بازیای عاشقونه
و هزار مدل قربون صدقه های از ته دل
یه sms بهش میدی با این مضمون
"aziizam asheghetam"
یک دقیقه بعد ..
دو دقیقه یعد......
سه دقیقه ....
دقیقه ها پشت هم میگذره و تو منتظری
اونم بهت بگه "man bishtar"
اخه قبل اینکه شبا باهاش حرف نزنی خوابت نمیبره
نگران میشی ...
بهش زنگ میزنی
داغون میشی...
خورد میشی ...
پیر میشی...
قلبت ب درد میاد...
دستات به لرزه میوفته....
بغض راه نفستو میگیره ...
اشک تو چشمات حلقه میزنه
فقط با شنیدن این صدا :
"مشترک مورد نظر در حال مکالمه است"!!!!!!!!
ﭘﯿـﮏ ﺁﺧــﺮُ ﺳﻨﮕﯿﻦ ریختم
ﻓﻘﻂ ﺳﻼﻣﺘﯽِ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ
ﺗﻨــﻬﺎﻥ
ﻭ
ﺷﺒـﻬﺎ
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨـﺪِ ﻫﻨﺪﺯﻓﺮﯼ ﺧﻮﺍﺑﺸﻮﻥ ﻣﯿﺒﺮﻩ ...
ﺳﻼﻣﺘـﯽِ ﻫﻤﻪ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﻛﻪ
ﻣﺪﺗﻬﺎﺱ ﻛﺴﯽ ﺑﻐﻠﺸﻮﻥ ﻧﻜﺮﺩﻩ ...
ﺳﻼﻣﺘـﯽِ ﺍﻭﻧﺎﻳﯽ ﻛﻪ
ﻣﺪﺗﻬﺎﺱ ﻟﭗ ﻫﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﮔﺎﺯ ﻧﮕﺮﻓﺘﻦ ...
ﻣﻴﺰﻧــﻢ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘـﯽ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﻛﻪ
ﺍﻳﻨﻘﺪﻩ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﻧـﺎﺯﻙ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﻴﺮﻥ ﺗﻮ ﻓﻜﺮ
ﭼﺸﺎﺷـﻮﻥ ﭘـُـﺮﺍﺷـﻚ ﻣﻴﺸﻪ !
ﻣﯿﺨـﻮﺍﻡ ﺑﺒﯿﻨــﻢ ﭼﻨﺪ ﻧﻔــﺮ ﺍﻣﺸﺐ
میفهمن پیک اخرم چ فازی داشته...
بعضی آدمها، توی زندگیت،
مثل یک جفت کفش پاشنه بلند لژ دار هستند.
الکی الکی بالا می کشانندت؛
وقتی ازشان خسته میشوی یا دلت را میزنند!؛
و کنار میگذاریشان، انگار سقوط کرده ای.
جای خالی شان همان اندازه آدم را آزار می دهد که بودنشان!
جملکس غم نوشت :
سلامتی کسایی که تو خاطرمون “ابدی” هستن
اما تو خاطرشون “عددی” نیستیم
تلخی روزگار اینه که خیلی چیزا رو میشه خواست…….!!
ولی نمیشه داشت……!!!!!
درد داره که همیــــــــــــــــــشه اونـــــــی
که تو خیــــالته بی خیالتـــــــــــــــه. .
ما همیشه یا جای دُرست بودیم در زمان غلط،
یا جای غلط بودیم در زمان دُرست!
و همیشه همینگونه همدیگر را از دست دادهایم…
مون پلاس پل استر
هیچ وقت یکی را با
همه ی ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪﺑﺎﺵ !
ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺪﺍﺭﯼ … “هاراکی موراکامی”
بـزرگ که میشــــوی ؛ غصـه هایت زودتـر
از خـودت قـد می کشــند ، درد هـایت نــیز !
غــافل از آنکه لبخــندهـایت را ،
در آلبــوم کـودکــی ات جــا گــذاشتــی … !!
خودت باش!به اعتماد
هیچ شانه ای اشک نریز…
به اعتبار هر اشکی هم شانه نباش!
آدمی به خودی خود نمی افتد،
اگر بیفتد،
از همان سمتی می افتد که تکیه کرده است!!!
میکشم ، میکشی ، می کشد …
هر ۳ میکشیم اما او ناز تورا …
تو دست از من … و من ……..
عههههه ؛ آقا کات !!!
باز فندکم رو جا گذاشتم … ؟
جملکس مثبت اندیشی :
تمام رویاهایت قابل تحقق هستند .
اگر شجاعت دنبال کردنشان را داشته باشی...
ایستادگی کن تا روشن بمانی .
شمع های افتاده خاموش می شوند .
شکایت کردن بی معنی است.
یا عمل کنید یا فراموش.!
وقتی خدا را دیدم که مشکلم را حل میکرد،
من به توانایی او ایمان می آوردم ؛
و وقتی حل نمی کرد...
می فهمیدم او به توانایی من ایمان دارد .